
ماجرای کمپین نه به سرقت ادبی حمید هیراد توسط برخی شاعران

ماجرای کمپین نه به سرقت ادبی حمید هیراد توسط برخی شاعران
بیانیهی اعتراضی جمعی از شاعران و ترانهسرایان به تضییع حقوق مولفین و حواشی ایجاد شده توسط حمیدهیراد:
در کشور ما،احترام به حق مالکیت اثار هنری امریست فراموش شده و درین میان، شاعران بسیاری نیز قربانی آن شدهاند. از سویی عدم واکنش صنفی نیز به وخیم تر شدن این ناهنجاری انجامیده است. یکی از وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد، صیانت از آثار ادبیست. طبیعتا زمانی که این مسئولیت پذیری در قبال آثار کسانی چون مولانا و شهریار تبریزی و سیمین بهبهانی وجود نداشته باشد، شعر و ترانهی امروز نیز از گزند دستبرد نوآمدگان در امان نخواهد ماند.
ما جمعی از شاعران و ترانهسرایان ضمن ناپسند دانستن سرقت ادبی و محکوم کردن آن، موارد زیر را که توسط حمید هیراد خواننده صورت گرفتهاست ناشایست دانسته و خواستار رسیدگی مراجع ذیربط در جهت احقاق حقوق از دست رفته صاحبان آثار هستیم:
۱. استفاده اثر بدون کسب مجوز از صاحب اثر
۲. ضایع کردن حقوق مادی_معنوی شاعران و ترانهسرایان
۳. جعل نام و دستبرد در متن بدون اطلاع و رضایت صاحب اثر
۴. تلفیق ابیاتی از شعرای مختلف بدون کسب اجازه و ثبت تمامیت این کلاژ به نام حمید هیراد در پوستر و صفحه شخصی وی.
۵. هتاکی و طرح داعیهی شکایت از منتقدان و افرادی که در جهت تنویر افکار عمومی اقدام کردهاند
۶. اهانتهای زنندهی مدیر برنامههای حمید هیراد به منتقدان و کاربرد عبارات سگهای هار و گرسنه در مورد منتقدان!
در پایان ضمن پایفشاری بر مصالح صنفی خویش اعلام میداریم که تا احقاق حق یکیک شعرایی که به دلیل نداشتن رسانهای رسا، از گفتار وا ماندهاند، از کار نخواهیم ماند.
و اما روی اصلی این پیکان به سمت تهیهکنندگان این دست آثار است که بدون توجه به حقوق پایمالشده، تنها به فکر تهیهی آثاری سودآور بدون منفعت ملی و ارتقای فرهنگی میباشند. بی شک این بنگاههای اقتصادی نیز باید پاسخگوی مطالبات برحق صنف شاعران و ترانهسرایان باشند و در صورت عدم توجه به مطالبات مذکور، با برخوردهای وسیعتر صنفی و دیگر اقدامات قضایی مواجه خواهند شد.
بخشی از امضا کنندگان:
علیرضا آذر,اکبر آزاد,روزبه آزادی,محسن انشایی,علی ایلیا,مهدی ایوبی,اعظم سادات میرقوامی,سارا بالو,علیرضا بدیع,روزبه بمانی,محمدعلی بهمنی,سعید بیابانکی,امیر پیرنهان,پریا تفنگساز,امیر توده فلاح,سعید دبیری,الهام دیداریان,رویا دیژن,ایرج زبردست,صابر ساده,هما سعادت,امید صباغ نو,آریا صلاحی,حمیدرضا صمدی,حامد صوفیپور,آبا عابدین,ایمان عباس پی,حامد عسکری,حسن علیشیری,حسین غیاثی,علی فردوسی,صابر قدیمی,اکبر قنبرزاده,مهدی شادکام
روز گذشته یغما گلرویی(ترانه سرا) در پستی در صفحه اینستاگرامش از این کار انتقاد کرد.
متن کامل پیام :
قیام نمایشی تمام قدا ایستادگان”
ایستادن سانسورگران و سانسور شوندگان در کنار هم برای تشکیل یک کمپین و کوبیدن مشت محکم به دهان آوازخوانی که بدون اجازه از چند بند ترانه ی سه چهار ترانه سرا در آهنگهایش استفاده کرده بیشتر از حماسی بودن، بامزه است چون چند تن از امضا کنندگان این بیانیه می توانند با چرخاندن قلم جلوی انتشار هر ترانه ای – از جمله ترانه های همین خواننده – را بگیرند و نیازی به کمپین نمایشی راه انداختن و اشک تمساح ریختن برای حق پامال شده ترانه سرایان ندارند. این تمام قد ایستادن و “ما همه با هم هستیم” گویی قلابی هم فقط راهی برای “دلسوز” نشان دادن خودشان و دلخوری از سرقتی بودن ترانه هایی ست که مجوز انتشارشان را خودشان داده اند. کسانی که سالها در شوراهای سانسور دفتر موسیقی حق ترانه سرایان را در انتشار آزادانه ی آثارشان پایمال کرده اند حالا در این کمپین بی خطر کنار همان ترانه سرایان ایستاده اند تا خود را تطهیر کنند وگرنه بازخواست به حق ترانه سرا از خواننده ای که شعری را بی اجازه اجرا کرده باشد نیازی به قشون کشیدن و طومار امضا جمع کردن ندارد و با یک شکایت از طرف آن چند ترانه سرا قابل پیگیری ست. این سیرک زمانی تماشاییتر می شود که به خاطر بیاوریم در بزنگاه هایی که ترانه در محاق قرار گرفت و دچار مشکلات اساسی شد و چندین ترانه سرا بازداشت و بازجویی شدند و تا دادگاه و جریمه رفتند، از این تمام قد ایستادگان خبری نبود. نه کسی بیانیه ای نوشت و نه کمپینی به راه افتاد. اغلب دوستان سر بی دردشان را دستمال نبستند تا مبادا زبانم لال آن تعزیر دامنگیر آنها هم بشود. حالا اما موضوع بی خطر این خواننده فرصت خوبی شده برای سانسورچیان تا دوشادوش آنانی که آثارشان را قیچی می کنند در گود این نمایش شیرجه بروند. سارقان اصلی هویت ترانه مترقی مراکز نظارتی و شاعران استخدام شده در شوراهای سانسور هستند. همانهایی که اینروزها – با چراغ سبز دولت که قصد راه اندازی یک صنف قلابی و قابل کنترل از طرف دفتر موسیقی برای ترانه را دارد – ناگهان خوابنما شده اند و حرف از “صنف” و “کنار هم بودن” می زنند. شکی نیسست که استفاده بی اجازه از ترانه توسط خواننده محکوم است اما سوال اینجاست که آیا ترانه سرایانی که سالها شاهد ذبح آثارشان در شوراهای ممیزی بوده اند و در خلوت از فضای بسته ی آن شوراها می نالند حاضرند کمپینی بر علیه سانسور مراکز و اعضای شورای قلع و قمع ترانه ی پیشرو راه اندازی کنند، یا ترس از عواقب این کار فقط اجازه لشکرکشی برای یک آوازخوان را به آنان می دهد؟